پیر میکنه داغ تو جوونو چشم زد یه نفر زندگیمونو دوشنبه بعدازظهر کُشت حسنو خاک روی چادر دوشنبه بعدازظهر اومدی خونه خاکی و دلخور هر شب تو خواب میگه که ای مادر