باید زبان مادری تو را آموخت؛ زبانی که الفبای توحید را برای مهرورزی برگزیده است؛ زبانی که جز خیرخواهی و گواهی دادن به حق، روشی برای تعالی ندارد. اگر در روزگار تو نبوده ام، اگر در قریه ای که چادر شب زنده دار تو پاسبانش بوده، زندگی نکرده ام، ولی صدایت زدن را به خوبی مؤمنم.
مادرا تو مصیبت و دردن
به عشق خونواده میخندن
با دستی که شکسته پا میشن
بازم واسه غذا درست کردن
مادر تو بسترم باشه یه مادره
بی مادرا اصن ساعت نمیگذره