پر تب و تابه دل بی قرارم اگه تو بری زهرا جان کسی رو ندارم
گل چادر گلدارت تب دستای تب دارت آتیشم زده
گل چادر گلدارت تب دستای تب دارت آتیشم زده
نفست که خراب میشه مثل شمعی که آب میشه حال من بده
نه تو حرف میزنی نه حسین نه حسن چی شد اون خنده هات آخه یه حرفی بزن
آی تو که پریشونی دلخوشی کدومه برای علی بعد از تو همه چی تمومه
شبا ساکت و بیداری ولی معلومه درد داری بین هر نفس
پر اشک سکوت تو پر گریه قنوت تو کنج این قفس