داستان فریدون و ضحاک یکی از افسانههای کهن شاهنامه است که نماد بروز نبرد خیر و شر در فرهنگ ایرانیان محسوب میشود. ضحاک، پادشاهی ستمگر و ظالم، به واسطه وسوسه اهریمن به مارهایی بر شانههایش آلوده شد. او برای زنده ماندن مجبور بود هر روز مغز جوانان را به مارهای خود بدهد که به دنبال این عمل، ظلم و کشتار زیادی در سرزمینش به راه انداخت.